10 شهر زیبا که قبل از آنکه دیر شود باید ببینید
شاید امروز بیشتر قدر سفر کردن را میدانیم و قدر آرامش زندگیمان را بیشتر بدانیم. در زمان نوشتن این سطور، هنوز بسیاری از سفارتخانهها بازگشایی نشدهاند و اندک پروازهای بینالمللی به آسمان ایران بازگشتهاند. اما برای یک آینده نزدیک میتوانید 10 شهر زیبا در قارههای مختلف به عنوان مقصد عالی یک خاطرهسازی متفاوت در نظر بگیرید.
در این مقاله همراه ما باشید تا در کنار هم کمی رویاپردازی کنیم و در کنار هم به 10 مقصد تکرارنشدنی دنیا سفر کنیم؛ از تور اروپا گرفته تا استرالیا … به امید روزی که آرامش مطلق به زندگی ما بازگردد و امکان سفر دوباره فراهم شود.
10. کندی، سریلانکا – نبض معنوی جزیره زمردی
در دل کوهستانهای سرسبز و جنگلهای بارانی، شهری کوچک اما سحرانگیز آرمیده است: کندی، نگین قلب سریلانکا. شهری که نهتنها مرکز معنوی و تاریخی این کشور است، بلکه هر وجب آن لبریز از آرامش، رایحه چوب صندل و طنین ناقوسهای معابد است. اینجا جاییست که زمان آهسته میگذرد و نفس کشیدن، طعمی از مراقبه دارد.
کندی، میزبان یکی از مقدسترین بناهای بودایی جهان است: معبد دندان بودا (Temple of the Tooth) که طبق باورها، دندانی از بودا در آن نگهداری میشود. این معبد باشکوه با سقفهای چوبی، ستونهای حکاکیشده و فضای آمیخته با دود عود، دل هر مسافر را به احترام وادار میکند. در اطراف آن، دریاچهی کندی چون آیینهای آرام گسترده است، جایی برای قدمزدن، اندیشیدن، و تماشای غروبهایی که رنگ آسمان را با عرفان میآمیزند.
9. استانبول، ترکیه – شهری میان دو قاره، دو فرهنگ، هزار افسون
استانبول را نمیتوان فقط شهری میان آسیا و اروپا دانست؛ اینجا، مرز زمان و مکان است. شهری که در هر پیچوخم کوچههایش صدای تاریخ طنین میاندازد و عطر ادویهها، بوی کهربا، و آهنگ اذان در هم میآمیزند تا تصویری بینظیر از روح شرق و زیبایی غرب بسازند. وقتی پا بر سنگفرشهای سلطاناحمد میگذاری، احساس میکنی هزار سال را یکجا ورق میزنی.
مسجد ایاصوفیه، این شکوه بیزمان، در سکوتی باشکوه تو را در خود میبلعد. گنبدها و ستونهای عظیمش، قصهی امپراتوریها را روایت میکنند. از آنسو، مسجد آبی با کاشیهایش، نور را مانند یک شعر از پنجره به درون میریزد. در «بازار بزرگ»، هزاران مغازه زیر سقفهایی از قرنها پیش، همچون معبدی برای طلا، قالی، چای و داستانهای هزارویکشباند.
8. کیپ تاون، آفریقای جنوبی – از سافاری تا اقیانوس؛ تجربهای که تکرار نمیشود
آفریقای جنوبی مثل کتابیست که هر صفحهاش با رنگ، صدای طبیعت و طعم زندگی آغشته شده است. اگر دنبال مقصدی هستی که در آن کوه، دریا، حیاتوحش و فرهنگ دست در دست هم دادهاند تا قلبت را تسخیر کنند، اینجا همانجاست. و در صدر فهرست تجربهها، دو جواهر بیمانند میدرخشند: کیپتاون و ذخیرهگاه ملی پیلانسبِرگ.
کیپتاون شهری است میان کوه و اقیانوس؛ تابلویی زنده که هر روز، آسمانش با رنگ جدیدی نقاشی میشود. کوه معروف «تیبل مانتین» چون نگهبانی خاموش، بر فراز شهر ایستاده و از فراز آن، میتوان چشم در چشم اقیانوس اطلس دوخت. خیابانهای شهر پر از کافههای رنگارنگ، بازارهای بومی، گالریهای هنری، و محلههایی مثل «بو-کاپ» است که با خانههای رنگیشان مثل جعبه مدادرنگیاند.
اما اگر روح ماجراجویت به دنبال تماس مستقیم با طبیعت است، باید به پیلانسبِرگ بروی؛ یکی از بهترین سافاریهای غیرمالاریایی جهان. سوار بر ماشینهای مخصوص، در میان بوتهزارها و تپههای طلایی، در جستجوی «بیگ فایو» (شیر، فیل، بوفالو، پلنگ، کرگدن) میروی. لحظهای که فیل عظیمالجثه از میان مه پدیدار میشود یا شیرها زیر سایهی درختی لمیدهاند، نفست را در سینه حبس میکنی. اینجا طبیعت، بیواسطه و باشکوه تو را نگاه میکند.
7. کیوتو، ژاپن – جایی که زمان آرام قدم میزند
کیوتو، شهری نیست که فقط در نقشه ژاپن باشد؛ اینجا پارهای از روح کهن شرق است که هنوز در هیاهوی دنیای مدرن، نجیب و خاموش باقی مانده. هر گامی که در خیابانهای سنگفرششدهاش برمیداری، انگار از لابهلای قرون گذشته عبور میکنی؛ قرونی که در معابد چوبی، باغهای ذن، و سکوت شکوهمند راهبههای پیر جا خوش کردهاند.
در فصل بهار، شکوفههای ساکورای صورتی رنگ، چون باران آرامش، بر شانههایت میریزند. در تابستان، صدای جیرجیرکها همراه با نسیمی از عطر چای سبز، حواس را بیدار میکند. پاییز با درختان افرا به آتش کشیده میشود، و زمستان، با کاغذ سفید برف بر معابد، کیوتو را به رؤیایی نقاشیشده تبدیل میکند.
بازدید از معابد معروفی چون “فوشیمی ایناری” با هزاران دروازهی نارنجی که مسیر را به دل کوه باز میکنند، تجربهای است فراتر از گردشگری؛ یک مراقبه است. باغهای کینکاکوجی (معبد زرین) چنان با دقت طراحی شدهاند که هر سنگ، هر درخت، و هر موج روی آب، معنایی دارد. در بازار نیشیکی، میتوانی طعم غذاهایی را بچشی که قرنهاست در دل خانوادهها جا دارند.
6. وین، اتریش – جایی که موسیقی در کوچهها جریان دارد
وین، شهریست که در آن، زمان بهجای گذر، نواخته میشود. اینجا نهتنها پایتخت اتریش، بلکه پایتخت موسیقی جهان است. شهری که در هر گوشهاش، ردپای بزرگان تاریخ شنیده میشود؛ از نغمههای موتزارت گرفته تا شوپن، بتهوون و اشتراوس. اگر شهرها روح داشته باشند، روح وین صدای ویولن دارد.
در قلب شهر، اپرای ملی وین چون معبدی باشکوه، شبها لبریز از داستانهاییست که با صدا و نور جان میگیرند. خیابانهای سنگفرششده، درختان بلوط، و کافههایی با پنجرههای چوبی، جادویی کلاسیک را در فضا میپراکنند. میتوانی ساعتها در کافههای سنتی بنشینی، کیک ساخر تورت بخوری، قهوهای تلخ بنوشی و کتابی از کافکا ورق بزنی؛ چون وین برای عجله ساخته نشده، بلکه برای اندیشیدن است.
قصر شونبرون، اقامتگاه تابستانی امپراتوران هاپسبورگ، با باغهای باروک و تالارهای طلاییاش، تو را به دل تاریخ میبرد. از آنسو، کاخ هفبورگ در مرکز شهر، شکوه اتریش کهن را به نمایش میگذارد. اگر به هنر علاقهمندی، موزههای بینظیر، از آلبریشتینا تا بلودر، گنجینههایی از رنسانس تا مدرنیسم را در خود دارند.
5. سیدنی، استرالیا – نقطه تلاقی زندگی شهری و طبیعت بیمرز
در آن سوی جهان، جایی که خورشید نخستین سلامش را به زمین میدهد، سیدنی همچون جواهری میان آسمان و اقیانوس میدرخشد. اینجا شهریست که در آن مدرنیته، آرامش ساحلی، فرهنگ بومی و تنوع نژادی، در یک هماهنگی بینظیر تنیده شدهاند. اگر بخواهی طبیعت را بیواسطه لمس کنی و در عین حال نبض یک کلانشهر پیشرفته را حس کنی، سیدنی مقصدیست بیرقیب.
با طلوع خورشید، بندرگاه سیدنی جان میگیرد: بادبانهای سفید اپرای سیدنی چون بالهای افسانهای روی آب گستردهاند و پل هاربر عظیم، چشماندازی است که هرگز از ذهن بیرون نمیرود. قایقها آرام در آب میلغزند، موجسوارها روی امواج اقیانوس رقص میکنند و تو میتوانی در ساحل باندی بیچ بنشینی، نارگیل خنک بنوشی و به آبی بیانتها خیره شوی.
4. بارسلونا، اسپانیا – جایی که هنر، در آفتاب قدم میزند
بارسلونا شهری نیست که فقط در آن راه بروی؛ اینجا جاییست که با تو راه میآید، با قلبت میتپد، و با روحت میرقصد. وقتی پا به این شهر بگذاری، انگار وارد یک صحنه تئاتر رنگی شدهای که کارگردانش آنتونی گائودی است و بازیگرانش مردم و مسافران تور اسپانیا. هر ساختمان، هر کوچه، حتی نیمکتهای پارکها، از زندگی لبریزند.
در مرکز بارسلونا، شاهکار بیپایان کلیسای ساگرادا فامیلیا چون شعری ناتمام در حال ساخت است؛ بنایی که قرنهاست ساخته میشود و هنوز هم با هر نگاه، چیز تازهای در آن کشف میکنی. پارک گوئل، با معماری خیالانگیزش، انگار قطعهای از رویاهای یک کودک هنرمند است که با سرامیکهای رنگی و فرمهای پیچخورده جان گرفتهاند.
3. ونیز، ایتالیا – شهر شناور رویاها
اگر شهری بود که بتواند با سکوتِ آب و طنین زنگ کلیسا، قلب آدمی را تسخیر کند، آن شهر بیتردید ونیز است. جایی که خیابانها با قایق طی میشوند، و پنجرهها رو به کانالهایی باز میشوند که نور طلایی خورشید روی آنها برق میزند. ونیز، آنگونه نیست که فقط دیده شود؛ باید با آن همنفس شد، در آن غوطهور شد، با صدای پاروی گوندولاها خوابید، و با زنگ ناقوسهای صبحگاهی بیدار شد.
در میدان سن مارکو، وقتی کبوترها دور سرت میچرخند و فنجانی اسپرسو در دست داری، حس میکنی در یکی از تابلوهای رنسانس ایستادهای. کلیسای باشکوه سنمارکو با سقف طلاییاش، داستانهای قرون را در دل موزاییکهایش زمزمه میکند. هر کوچهی باریک و پیچدرپیچ، انگار تو را به رازهایی پنهان دعوت میکند. ونیز را باید بینقشه گشت؛ باید گم شد تا پیدایش کرد.
2. سانتورینی، یونان – جزیرهای که آسمان و زمین را به هم پیوند میزند
سانتورینی، جزیرهای برآمده از دل آتش و افسانه، همان تصویریست که همیشه از “یونان رؤیایی” در ذهنمان نقش بسته: خانههای سفید بر سینهی صخرهها، سقفهایی به رنگ آبی درخشان، و غروبهایی که خورشید را با شکوهی وصفناپذیر در آغوش دریا میفرستند. اینجا جاییست که انگار خداوند نقاشی کرده باشد؛ هر نقطهاش ترکیبیست از نور، رنگ، سکوت و وزش نسیم مدیترانه.
دهکدهی اویا (Oia)، تاج گوهرین این جزیره است. شبهنگام، وقتی نور فانوسها با سنگفرشهای سفید درآمیخته و زنگ ناقوسهای کوچک در هوا میپیچد، احساس میکنی در صحنهای از یک فیلم عاشقانه زندگی میکنی. قدمزدن در کوچههای تنگ و پیچدار این دهکده، تو را به کافهها، گالریهای محلی و ایوانهایی میبرد که چشماندازشان تنها در خواب میگنجد.
1. پاریس، فرانسه – جادوی بیانتها در قلب اروپا
پاریس فقط یک شهر نیست؛ پاریس یک حس است، یک زمزمه عاشقانه که از سنگفرشهای خیابانهایش، از عطر قهوههای صبحگاهیاش، و از آوای ویولونی که در گوشهای از متروی آن نواخته میشود، برمیخیزد. اینجا شهر نور است، شهر عشق، شهر هنر. هرچقدر هم تصاویر برج ایفل را دیده باشی، باز هم وقتی برای نخستین بار زیر آن میایستی، نفس در سینهات حبس میشود.
در کوچههای آرام محله مونمارتر، جایی که پیکاسو و ونگوگ روزگاری قدم زدهاند، هنوز بوی رنگ و شعر در هواست. بالاتر که بروی، کلیسای سفید سکرهکر چون تکهای از آسمان بر تپهای از خاطره نشسته است. از آن بالا، پاریس زیر پایت گسترده میشود؛ شهری که با هر چراغ، با هر پنجره روشن، دعوتی است به رؤیا.
در روز، گشتی در موزه لوور مثل سفر به هزار تمدن است. تابلوی مونالیزا فقط یکی از هزاران گنجینهایست که در این معبد هنر منتظر توست. در شب، با قدمزدن کنار رود سن، میان کتابفروشهای خیابانی و پلهای سنگی، حس میکنی بخشی از یک رمان عاشقانه کلاسیک هستی.
با ایوار رویاهایتان را سفر کنید
آژانس مسافرتی ایوار به عنوان مجری مستقیم تورهای خارجی، تمامی مجوزهای رسمی ایرانی و بینالمللی نظیر مجوز فنی بند الف و ب، مجوز سازمان هواپیمایی کشوری، مجوز عضویت انجمن بین المللی حمل و نقل هوایی، مجوز عضویت انجمن صنفی گردشگری و جامعه تور گردانان را دارا است.
دفتر ایوار در برج سایه به آدرس تهران، خیابان ولیعصر، رو به روی پارک ملت واقع شده است. جهت مشاوره سفر و کسب اطلاع از مدارک و شرایط تور اروپا میتوانید با شماره 02191009100 در ارتباط باشید. همچنین در وبسایت ایوار میتوانید فهرست کامل تورهای اروپایی را همراه با خدمات، گشتها، جدول پروازی، قیمت، برنامه سفر و دیدگاههای مسافران قبلی را بررسی نمایید.
سلب مسئولیت: مطالب منتشرشده در دسته رپورتاژ آگهی توسط شرکتهای ثالث تهیه شده و جنبه تبلیغاتی یا بیانیه خبری دارند. این مطالب صرفاً بازنشر شده و شهرسختافزار مسئولیتی در قبال صحت محتوای آن ندارد.
منبع: https://www.shahrsakhtafzar.com/fa/news/pr/56843-eavar-10-special-trip-cities